روانشناسی انگیزش
فرمت فایل : ورد- word
قابل ویرایش
تعداد صفحات : 26 صفحه
فهرست مطالب:
تعریف انگیزش
جایگاه انگیزش در روان شناسی
موضوعات مورد توجه در روان شناسی انگیزش
انگیزش یک فرآیند است
تغییر شدت انگیزه در طول زمان
سلسله مراتبی انگیزه ها
آگاهی انگیزهها در سطح ناهوشیار
قابل کاربردی اصول انگیزش
مفاهیم و تعاریف انگیزش
جان اتکینسون
ویکتور وروم
کمپبل و پریچارد
میسکل
اثر عزت نفس بر انگيزش
طبقه بندی دیگر از تئوری های انگیزش
تئوری های رفتاری و شناختی
تئوری های محتوایی و فرآیندی
رویكرد نیاز- انگیزه- ارزش
نظریه اقتضایی انگیزش
ارتباط انگیزش با هیجان
مرز میان انگیزش و هیجان
تعیین کنندههای انگیزش و هیجان
نظریه مك كله لند درباره انگیزش
تاریخچه
تئوری پیداكردن نیازها
پاداشها و برانگیختن میل به موفقیت مردم
نتیجه گیری
بخشی از متن :
رفتارهای انسان به استثنای برخی بازتابهای ساده به « انگیزه (Motive) » بستگی دارد. به عبارت دیگر ، ظهور رفتار انسان تنها به وجود محرک و متغیرهای ژنتیک وابسته نیست، بلکه شدت و فرکانس متغیرهای مداخله گر درون ارگانیزمی (درون انسان) در پدیدآیی رفتارهای انگیزشی سهم بسزایی دارد.رفتارهای انسان به استثنای برخی بازتاب های ساده به «انگیزه» (Motive) بستگی دارد. به عبارت دیگر ، ظهور رفتار انسان تنها به وجود محرک و متغیرهای ژنتیک وابسته نیست، بلکه شدت و فرکانس متغیرهای مداخله گر درون ارگانیزمی (درون انسان) در پدیدآیی رفتارهای انگیزشی سهم به سزایی دارد. فرایندهای انگیزشی جهت و شدت رفتارهای هدفمند را تعیین می کنند و افراد این فرایندها را در ذهن خود به صورت امیال آگاهانه تجربه می کند.
تعریف انگیزش
تعریف انگیزش (Motivation) بستگی به مفاهیم نظری روان شناسی دارد. در واقع تعریف یک روان شناس از انگیزش به دیدگاه او بستگی دارد. فروید ، کتل ، مورفی ، هب و... تعاریفی را در مورد انگیزش ارائه کردهاند، اما در یک جمع بندی کلی می توان انگیزش را به صورت «مجموع متغیرهای پیچیده ارگانیزمی و محیطی که کنش آنها به فعالیت عمومی و جهت دار احساس و رفتار منجر می شود» تعریف کرد.
جایگاه انگیزش در روان شناسی
«روان شناسی انگیزش» جایگاه مهمی در روان شناسی دارد و چنین استنباط می گردد که روان شناسی انگیزش با مسائل و پدیده هایی سر و کار دارد که کل روان شناسی با آن روبرو است. با کمی دقت می توان دریافت که برای پژوهشگران مسائل اساسی عبارتند از اینکه:
چرا رفتار خاصی پدید میآید؟ چرا رفتار هدفدار است؟ چرا رفتار به صورت پیوسته و متناوب اتفاق میافتد؟ و...
این سوالها و مسائل باعث پدیدآیی نظریه های گوناگونی شده است. برخی از آنها عبارتند از: نظریه غریزه (Instinet Theory) ، نظریه سایق (Drive Theory) ، نظریه انتظار _ ارزش (Expectancy _ Value Theory) و نظریه نیازها (Needs Theory)
موضوعات مورد توجه در روان شناسی انگیزش
انگیزش ، مسائل مختلفی را دربرمی گیرد.
چندین نظام انگیزشی انسانها را در تلاش مداوم برای رفع حالتهای ناخوشایند می دیدند، نظیر « فروید» که انسان را در یک میدان نبرد دائمی با نیروهای جنسی و پرخاشگری می دید. در این حال چندین نظام انگیزشی ، انسانها را موجوداتی کنجکاو ، هیجان خواه ، با هدف و برنامه و تلاشگر در نظر می گیرد. با این حال آنها تا حدودی درست هستند و نه کاملاً درست یا غلط. بنابراین انگیزش مسائل مختلفی را دربرمیگیرد.
انگیزش یک فرآیند است.
انگیزش فرآیندی پویا است و نه ایستا. خیلی از انگیزهها (و نه همه آنها) از یک فرآیند چهار مرحلهای «پیش بینی ، برانگیختگی ، عمل رفتاری و پیامد» پیروی می کنند. در مدت پیش بینی ، فرد انتظار پیدایی انگیزه را دارد. ویژگی آن وجود یک حالت محرومیت و تمایل به هدف است. در مدت برانگیختگی ، محرک درونی یا بیرونی انگیزه را تحریک نموده و به رفتار جهت می دهد. در مدت عمل رفتاری ، فرد برای نزدیک شدن یا دور شدن از شی هدف انگیز ، به رفتار هدف گرا می پردازد. در مدت پیامد ، فرد پیامدهای سیری یا اشباع انگیزه (فروکشی انگیختگی) را تجربه می کند.
سلسله مراتبی انگیزهها
برخی نظریه پردازان نظیر مزلو (Maslow) و باک (Buck) انگیزههای انسان را به صورت سلسله مراتبی ارائه کردهاند. مزلو انگیزههای انسان را در پنج طبقه اصلی « انگیزههای (نیازهای) فیزیولوژیک ، نیازهای ایمنی ، نیاز به تعلق پذیری ، نیاز به احترام و نیاز به خود شکوفایی» قرار داد. در حالی که باک آنها را در پنج طبقه به گونهای دیگر شامل «غرایز ، سایق های نخستین ، سایق های اکتسابی ، هیجانها و انگیزش شایستگی » طبقه بندی می کند. فایده چنین دیدگاهی در این است که به افراد اجازه می دهد تا انگیزههای بسیار متفاوت انسان را در یک شبکه واحد منسجم مربوط به هم طبقه بندی کند.